پاپیروس - کاوشگر دنیای مجازی

انتشار پست های این وبلاگ در سایت ها و وبلاگهای دیگر با درج منبع و لینک به وبلاگ پاپیروس مجاز است و مابقی داستان برمیگردد به اخلاق حرفه ای و وجدان اجتماعی کاربر دنیای مجازی.

پاپیروس - کاوشگر دنیای مجازی

انتشار پست های این وبلاگ در سایت ها و وبلاگهای دیگر با درج منبع و لینک به وبلاگ پاپیروس مجاز است و مابقی داستان برمیگردد به اخلاق حرفه ای و وجدان اجتماعی کاربر دنیای مجازی.

درباره ی یک مستند: "ویروسی به نام ترس"


تشبیه مغز انسان به کامپیوتر، تشبیه جالب و آموزنده ای است. اگر در حد کمی هم با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر آشنا باشیم میتوان با تشبیه آن به قسمتها و حالات مختلف مغز به نتایج جالبی رسید. 

سخت افزار هر آن چیزی است که قابل دیدن و لمس کردن است مثل کیبورد، موس، مادربرد و صفحه نمایشگر (مانیتور) و نرم افزار هم هر آن چیزی است که با نصب روی حافظه (Hard Drive) امکان انجام کارهای مختلف را برای ما فراهم میآورد. مهمترین بخش سخت افزار کامپیوتر، پردازنده (CPU) آن است. سی پی یو (Central Processing Unit) یا پردازنده، مغز متفکر کامپیوتر است و می توان با اغماض آن را به مغز انسان تشبیه کرد. کار آن پردازش اطلاعات و دستور به سایر بخش های کامپیوتر مثل حافظه و مادربرد برای انجام دادن کاری است.  نکته ای که باید در نظر گرفت این است که مغز ما ترکیبی از این پردازشگر و چیزهای دیگر است. 

ما دارای احساسات و هیجانات و عواطف مختلفی هستیم و این حالات همان نرم افزارهایی هستند که در ما تعبیه شده اند. یکی از نرم افزارهایی که در ما و به خاطر بقا و زنده ماندن بیشتر تعبیه شده است "ترس" است. 

این نرم افزار خاص قدرت آن را دارد تا قوی تر شود و مجال برای سایر احساسات و هیجانات انسانی مثل شادی، آرامش، هیجان طلبی  و حس معاشرت و همکاری با انسانهای دیگر را کمتر کند و یا تضعیف شود و جا را برای احساسات دیگر بازتر کند. حس ترس به صورت معقول در انسان باعث میشود ما کمتر دست به کارهای بزنیم که ریسک و خطر فراوانی دارند و از این جهت به ما در زند ه ماندن و داشتن طول عمر بیشتر کمک میکند. ترس در صورت قدرتمند شدن دیدگاه انسان نسبت به جهان را تغییر میدهد و نازیبا میکند. چه چیزی باعث میشود ما گاهی متوقف شویم و تغییر نکنیم؟ چطور میتوان مانع از گسترش ترس شد؟ مستند کوتاه "ویروسی به نام ترس" (A Virus Called: Fear) در حدود 20 دقیقه تلاش میکند به این سئوال، پاسخ دهد. 

 (برای دیدن در یوتیوب با زیرنویس انگلیسی کلیک کنید.)


  
آغاز مستند با سئوال مستندساز جوان فیلم "Ben Fama Jr" از ریچارد داوکینز، زیست شناس تکاملی دانشگاه آکسفورد آغاز میشود. سئوال این است: چه شد که ترس طبیعی انسان از حیوانات وحشی و درنده تغییر کرد و به ترس از سیاست و مذهب منجر شد؟ 
نظراتی که در این فیلم از زبان یک روانشناس و یک جامعه شناس میشنویم بسیار شنیدنی است. 
کریستین دارگون روانشناس میگوید: ترس یک مکانیسم بقاست.(Survival Mechanism) یک حس ذاتی (innate) است که با ما زاده میشود هر چند ترسهایی هم هستند که آموخته میشوند و اکتسابی است اما ترسهای ذاتی موجب میشوند ما برای مقابله با خطر آماده شویم. 
وی به آزمایش روانشناس مکتب رفتارگرایی به نام "جان واتسون" اشاره میکند که قصد داشت آموخته شدن ترس را آزمایش کند. وی دریافت که بسیاری از کودکان از موش نمیترسند. وی کودک یکساله ای به نام آلبرت را مورد آزمایش قرار داد و هربار که آلبرت میخاست با موش بازی کند یا به او نزدیک شود صدای بلند ترسناکی که کودک را از جا میپراند تولید میکرد. کم کم کودک دریافت رابطه ای بیم صدای ترسناک و نزدیک شدن به موش وجود دارد و دفعات بعد که موش به آلبرت نزدیک میشد او میترسید و به گریه می افتاد.(Little Albert experiment)  این نوع ترس، ترس ذاتی نیست، ترسی است که توسط جامعه و محیط آموخته میشود و میتواند ترسی کاملاً بی اساس و غیرمنطقی باشد. (نگاه کنید به فوبیاها)
دارگون همچنین اعتقاد دارد مذاهب از این جهت آرامش بخشند که راهی هستند برای کنار آمدن با هراس از مرگ. این که دنیای فوق العاده ای بعد از مرگ وجود دارد که میتوان برای همیشه در آنجا زندگی کرد و خانواده و دوستان را دوباره آنجا دید. در واقع مذاهب به اعتقاد این روانشناس راهایی اند برای کاستن اضطراب؛ اضطراب ناشی از ترس از مرگ و نیستی. 
حرفهای "کارلی وای" جامعه شناس هم شنیدنی است. وی میگوید ما انسانها به طور تکاملی یاد گرفته ایم که از حیوانات بزرگ گوشتخوار بترسیم و یا از ارتفاع، بیماری، آتش و صاعقه اما بعدها که جوامع و شهرها تشکیل شد، عامل بوجود آمدن آن ترسها از بین رفت و کم کم انسانها این مکانیسم بقا را منتقل کردند به ترسیدن از انسانهای دیگر. ترس از آنها (them) در مقابل ما (Us). 
ریچارد داوکینز ضمن تاکید بر کارکرد تکاملی و ارزشمند "ترس" در بقای انسان و سایر موجودات، انسان محاط شده توسط حس ترس را آماده پذیرفتن و قبول خرافات میداند. این ترس و خرافات ناشی از آن منجر به شکل دادن آیین ها و مناسک میشوند که هدف این مناسک و آیین ها، دریافت پاداش و جلوگیری از تنبیه شدن و عقوبت است. 

بخش ادراک حس ترس در مغز آمیگدال (Amygdala) نام دارد. رسانه ها با پوشش بیشتر به اخبار منفی (به خاطر توجه بیشتر مغز به این اخبار برای مکانیسم بقا) دائماً در حال تحریک این بخش بادامی شکل مغز ما هستند. پیتر دایاماندیس در برنامه تدتاک، ارتباط بین ترس و رسانه را تبیین کرده و سخنرانی جالبی دارد با عنوان "Abundance is our future" که در زیر میتوانید آن را با زیرنویس فارسی تماشا کنید.



   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.